این نکته درستی است که یکی از مهمترین وظایف بانکهای مرکزی در سراسر جهان، حفظ ارزش پول ملی است.
به بیان دیگر بانکهای مرکزی باید سیاستهایی را اعمال کنند که قدرت خرید پول ملی کاهش نیابد؛ یعنی مثلا اگر شما پنج سال قبل میتوانستید با 150 هزار ریال، دو کیلو گوشت و یک شانه تخم مرغ ودو کیلو نان بخرید و کت و شلوارتان را هم به لباسشویی بدهید، امروز هم قادر باشید، کم و بیش با همان مقدار ریال، همان ترکیب کالاها و خدمات را خریداری کنید، بیان جامعتر و دقیقتر این نکته، با مطالعه «شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی» میسر میشود. این شاخصی است که بانک مرکزی همهساله محاسبه میکند و تغییرات آن، نشان دهنده نرخ تورم در کشور است. خلاصه اینکه عبارت «یکی از مهمترین وظایف بانک مرکزی حفظ ارزش پول ملی است» در وهله اول بدان معنی است که مهار تورم و جلوگیری از کاهش قدرت خرید وجه رایج کشور برای شهروندان، از مهمترین وظایف بانک مرکزی به شمار میرود.
متاسفانه این مساله روشن و ساده در بسیاری موارد، آگاهانه یا به غفلت، به گونه ای تعبیر و تفسیر میشود که «ارزش پول ملی»، با «نرخ برابری» پول ملی نسبت به پولهای دیگر، یکسان انگاشته شده سپس جنبهای حیثیتی و سیاسی به آن داده میشود و گاه حتی به دستاویزی برای تسویه خرده حسابهای گروهی مبدل میگردد.
دلایل و عواملی که پدیدههای اقتصادی (نرخ ارز، تورم، سود بانکی و …) را توضیح میدهند بسیار متعدد، پیچیده و درهمتنیده هستند و در اغلب موارد خود این پدیدهها در زنجیره علت و معلولی خویش قرار میگیرند و تغییراتشان دلایل و عوامل موثر بر آنها را در بازخورد مجددا تحتتاثیر قرار میدهند. در واقع پدیدههای اقتصادی خودشان بر خودشان تاثیرگذار هستند. از سوی دیگر، منافع اغلب کسانیکه درباره پدیدههای اقتصادی بحث میکنند از این پدیدهها متاثر میشود؛ بنابراین احتمال اینکه اینگونه اظهارنظرها دارای اریب باشد، بالا است. این مسائل، از عوامل مهمی است که بحثهای اقتصادی را دچار تشتت و سردرگمی. یکی از راههای گرفتار نشدن در اینگونه مشکلات، تمرکز بر بخش واقعی اقتصاد و توجه به عوامل کلیدی است.
ارزش پول ملی به چه معنی است؟
ارزش پول ملی دو معنی دارد. یکی از منظر مسائل داخلی و ارزش داراییهای بانک مرکزی است (پشتوانه پولهای چاپ شده) و دیگری از جهت نرخ برابری با پولهای خارجی (ارز). بحثهای جاری عمدتا از منظر دوم مطرح میشوند. روشن است که نرخ برابری ریال با ارز، برآیند کنشها و واکنشهای متقابل عرضه و تقاضای ارز است. منبع اصلی فروش ارز صادرات کالاها و خدمات و هدف اصلی از خرید آن، واردات کالاها و خدمات است. علاوهبر صادرکنندگان و واردکنندگان، سفتهبازان و کسانی که برای حفظ ارزش داراییهای خود ارز نگهداری میکنند نیز در میان خریداران و فروشندگان آن هستند. البته دسته دوم و سوم، فروشنده یا مشتری همیشگی در بازار ارز نیستند، بلکه عموما بهدنبال نوسانات بازار ارز که غالبا با بر هم خوردن وضعیت عرضه و تقاضای ارز روی میدهد، وارد این بازار میشوند.
شکل زیر، شمای کلی این موضوع را نشان میدهد. نکته بارزی که در این تصویر مشخص است تمرکز شدید بر پرتفوی صادرات ایران است. به عبارت دیگر، تامین ارز مورد نیاز واردات کشور که طیف وسیعی از کالاهای مصرفی، واسطهای و سرمایهای را شامل میشود وابستگی تقریبا کاملی به ارز حاصل از صادرات نفت، گاز و فرآوردههای نفتی (بخش A) دارد و وقتی به هر دلیلی صادرات آنها یا دسترسی به ارز حاصل از آنها دچار مشکل میشود بار تامین ارز مورد نیاز واردات کشور بر شانههای بخش B متمرکز میشود. ضمنا در چنین مقاطع زمانی، تقاضاهای دیگری علاوهبر تقاضای مربوط به واردات، وارد بازار ارز میشود که فشار آن هم به ناچار به بخش B منتقل میشود.
در این شرایط اگر بر فرض، بخش B به روند عادی فعالیت خود ادامه دهد و حاضر باشد ارز در اختیار خود را در بازار ارز عرضه کند باز هم توان پاسخگویی به عطش بازار را ندارد و لاجرم برای رفع این عطش و تخلیه شدن کمبود ارز، نرخ ارز اوج میگیرد و همین اوجگیری، تشدید تقاضا و افزایشهای سلسلهوار بعدی نرخ ارز را در پی میآورد و نهایتا با کاهشهای شدید در ارزش پول ملی مواجه میشویم.
با این توضیح چنین میتوان نتیجه گرفت که کاهش ارزش پول ملی که هر از چند گاهی در برابر پولهای خارجی روی میدهد، غالبا نتیجه تمرکز شدید در پرتفوی صادرات کشور است. اقتصاد ایران حداقل طی نیم قرن گذشته، معتاد به نفت و ارز حاصل از آن بوده و ارزش موجود ریال در برابر ارزهای مختلف، نتیجه دوپینگ اقتصاد ایران با دلارهای نفتی برای دهههای متمادی است و چنین ارزشی، مصنوعی بوده و دوام و قوام و طبعا افتخار ندارد. پول ملی زمانی ارزش مییابد که واردات کشور بهجای نفت با تولید کالاها و خدمات گوناگون پاسخ داده شود. اینکه گفته میشود ارزش پول ملی به قدرت اقتصادی کشورها بسته است، دقیقا به همین معنی است.
علاوهبر زمینهسازی ایجاد حباب در ارزش خارجی پول ملی، دلارهای نفتی این امکان را فراهم کرده که بتوان فعالیتهای گستردهای را در قالب بخش دولتی بهراه انداخت بدون اینکه تقاضای موثری برای آن وجود داشته باشد. روشن است در زمانهایی که جریان دلارهای نفتی دچار مشکل میشود، نمیتوان اینگونه فعالیتها را تعطیل کرد. در این زمانها، دولت برای تامین هزینههای خود بهناچار دست به دامن بانک مرکزی میشود و از طریق افزایش پایه پولی مشکل را حل میکند؛ اما این اقدام مترادف با کاهش ارزش پول ملی در داخل است. پس دلارهای نفتی در زمینه ارزش پول ملی از منظر داخلی نیز بسیار تعیینکننده است.
جامعه ما برای حفظ یا افزایش ارزش پول ملی دو گزینه کاملا متفاوت پیش رو دارد. یکی دوپینگ و تداوم مصرف مواد نیروزا (یا همان دلارهای نفتی) است و دیگری ترک اعتیاد به نفت و کار و تلاش و تولید مستمر و مسوولانه و تسخیر بازارهای داخلی و خارجی توسط کالاها و خدمات ایرانی بهمنظور از بین بردن تمرکز ویرانگر موجود در پرتفوی بخش صادرات تجارت خارجی کشور. آنانکه بحق خواستار حفظ ارزش پول ملی هستند باید روشن کنند که دغدغه آنها صرفا حفظ ارزش پول ملی است یا اینکه نحوه تحقق این هدف نیز از نظر آنان اهمیت دارد.
6 دیدگاه
ولی آقا
ممنون از اطلاع رسانی شما و به امید روزها و سال هایی که قدرت مدارها ارزش پول ملی را به خاطر منافع شخصی خود ضایع نکنند
اتوسا
وای چقد سخت بود چیزی نفهمیدم! وفقط فهمیدم علی رغم شعارهای هر ساله هنوزم اقتصاد وابسته به نفته
محسن
عزیزان من گول اقتصاد وابسته به نفتو نخورید
اینها میخان تمام هزینه هارو از جیب مردم در بیارن
علی
ما که نفهمیدیم چی شد
میثم
سلام
اون چیزی ک فهمیدمو میگم نفهمیدشم سوال میکنم
آغا جان واسه این که کالا های مورد نیازو وارد کنیم باید پول داشته باشیم
خب واسه این که پول داشته باشیم باید یه چی بفروشیم
ما بیشتر پولمونو از طریق فروش نفت قراره به دست بیاریم
خب این کشورای سلطه یا پول مارو بلوکه میکنن و پولمونو نمیدن یا نفتو ارزون میخرن
خب حالا پول کمه وقتی هم چیزی کم باشه و خواهان زیاد داشته باشه ارزشش بیشتر میشه
تا این جا اگه اشتباه گفتم بگید
حالا سوال
بنده متوجه تفاوت دو منظر ارزش پول ملی نشدم
سعید یوسفیان
با سلام
اگر اینطور است که گفتید یک سوال پیش می آیدوآن این است:
چرا در زمان شاه با اینکه ما صادراتمان از امروز خیلی کمتر بود و درآمد نفتی حاصل از صادرات نفت مهمترین درآمد کشور بودو نفت بشکه ای 40 دلار بود ما تورم نداشتیم وپول کشورمان یکی از قدرتمندترین پول های جهان بود؟وتازه سوبسیدهایی که دولت در زمینه های مختلف درخدمات وکالا به مردم می داد با این زمان قابل قیاس نیست مثلا” قیمت آب،برق، بنزین،نفت،گازوِِییل،آموزش وپرورش مجانی وتغذیه رایگان،بورسیه دانشجویان و ارتشیان،بهداشت رایگان و….
لطفا” جواب این سوال مرا بدهید
متاسفانه اقتصاد دانان ما از ضریب هوشی بالایی برخوردارنیستندچرا که از رشته علوم انسانی به این رشته راه یافته اند ودانش آموزان این رشته برای فرار ازدرس ریاضی به این رشته پناه آورده اند درصورتیکه بیس اقتصاد ریاضیات وآمار است.
دراینجا بالا رفتن حجم نقدینگی حلال باعث تورم می شود ولی وقتی این نقدینگی اختلاس وپول حرامش به کشورهای دیگر می رود باعث تولید وشکوفایی می شود وآقا دزده کارآفرین نمونه می شود
پول یا همان حجم نقدینگی در کشور های پیشرفته با عث رفاه و رونق اقتصادیست ولی در اینجا می گویند باعث تورم است!!!
بالا بودن حجم نقدینگی وتوزیع آن درجامعه نه تنها عامل تورم نیست بلکه عامل شکوفایی اقتصادی یک کشور است واین تجمع نقدینگی دربانک ها وشرکت های مضاربه ای ویا در دست دلالان وسفته باز هاست که عامل تورم وگرانی می باشد این اختلاس هاو دزدی هایی میلیارد دلاری(چندهزارمیلیاردتومانی) باعث خروج بدون بازگشت ارز و نتیجه نابودی ذخایر ارزی و بی پشتوانه شدن پول ملی ونابرابری ارزش پول ملی نسبت به دلار می شود قطع به یقین باید دست دزدان بیت المال را قطع کرد و با هدایت وتوزیع نقدینگی به سمت تولید آن هم تولید پایدار وتسهیل صادرات مازاد برمصرف داخلی وبالا بردن کیفیت تولید وبعد از آن جلوگیری از واردات با سوبسید بر تولید باکیفیت داخلی باعث ارز آوری هرچه بیشتر وتولید ثروت کردتا این ثروت باعث رفاه مردم وتولید وپیشرفت بیشتر شود و به اشتباه نگوییم حجم نقدینگی تورم وبدبختی میاره اگر پول اینقدر بده چرا سیاستمداران خود عطش سیری ناپذیری برای بدست آوردن آن دارند حتی اگر حلال نباشد؟!!!
با دزدی و زدن جیب مردم توسط ایجاد تورم اقتصاد مملکت روز به روز بیشتر سقوط خواهد کرد به بانک ها نباید اجازه دلالی داد درآمد آنها باید از مشارکت درطرح های تولیدی تامین شود