ارزشگذاری از جمله مفاهیمی است که از دیرباز مورد توجه مکاتب اقتصادی مختلف، سرمایهگذاران و مدیران بوده است. در پارادایم جدید مالی، هدف مدیریت – که نماینده سهامداران است – خلق ارزش و ایجاد ثروت برای سهامداران میباشد. دانش مدیریت مالی دانش مطالعه چگونگی سرمایهگذاری و افزایش بهرهوری منابع مالی میباشد. تخصیص منابع مالی در یک بنگاه اقتصادی، نیازمند آشنایی با کیفیت خلق ارزش و جریانات نقدی در آینده است. بنابر این میتوان گفت «مفهوم ارزش و فعالیت ارزشگذاری از جمله مفاهیمی است که به کلیه فعالیتهای مالی اعم از تامین مالی، سرمایهگذاری و مدیریت پرتفوی، امور مالی شرکتها و تجدید ساختار مالی آنها گره خورده که هریک از این فعالیتها به نوعی در بخشی از فرآیند فعالیت عملیاتی خود نیازمند ارزشگذاری است.»
مفهوم ارزش (value)، قیمت (Price) و بهای تمام شده (Cost) غالباً به جای یکدیگر به کار میرود در حالی که این مفاهیم متفاوت از یکدیگر هستند.
قیمت، واژهای است که بیانگر مبلغ پرداخت شده برای مقداری از کالا یا نوعی از خدمت درخواست شده و یا مبلغ تحصیل یک دارایی میباشد. به گزارش عصربانک دات آی آر، مفهوم قیمت نوعی رویکرد گذشتهنگر دارد قیمت نوعی ارزش نسبی برای کالاها و خدمات است که از سوی یک خریدار یا فروشنده خاص و در شرایط خاصی تعیین میگردد. بهای تمام شده نیز نیز ارزش پولی عوامل تولید از قبیل کار، سرمایه و مدیریت است که برای خلق دارایی ضروری است.
ارزش را افراد غالباً «آن چیزی که میارزد» تعریف میکنند. ارزش نوعی مفهوم اقتصادی است که عبارتست از یک مبلغ بیان شده بر حسب پول که در ازای کسب دارایی یا حقوق ناشی از دریافت منافع آینده از طریق استفاده از دارایی، قابل پرداخت است.
ارزشگذاری فرآیندی است که در آن ارزش جاری یک دارایی یا شرکت بر اساس مقایسه آن دارایی با داراییهای مشابه یا بر اساس ارزش فعلی متغیرهایی که بازده آتی دارایی به آن بستگی دارد، تعیین میگردد.
اهداف ارزش گذاری
اهداف فرایند ارزشگذاری عبارتند از:
1.انتخاب سهام:یکی از اهداف معمول در ارزشگذاری، تصمیمگیری در خصوص یک اوراق بهادار نظیر سهام برای خرید و فروش آن از سوی سرمایهگذاران بازار میباشد. از جمله مهمترین وظایف تحلیل گران مالی، توصیه به خرید، فروش و یا نگهداری سهامبر اساس برآورد ارزش ذاتی آن و در نظر گرفتن تفاوت قیمت بازار با ارزش ذاتیآن است.
2.عرضه اولیه سهام به شکل خرد یا بلوکی در بازارهای بورس و فرابورس:یکی از ابزارهای اجرای اصل 44 قانون اساسی در کشور و توسعه فرآیند خصوصیسازی، عرضه سهام از طریق بازارهای مالی کشور از جمله بورس و فرابورس میباشد. این عرضه ها در دنیا عمدتاً از طریق بانکهای سرمایهگذاری به صورت منفرد یا در قالب سندیکایی از بانکها شکل میگیرد. طبیعتاً ارزشگذاری شرکتهای دولتی که برای اولین بار عرضه خواهند شد، نقش مهمی در موفقیت فرآبند خصوصیسازی و آشنایی افراد خریدار با آن شرکت و صنعت ایفا خواهدکرد. عرضه سهام
3.فروش خرد و عمده سهام شرکتهای غیر بورسی:باتوجه اینکه مرجع قیمتگذاری سهام برای شرکتهای غیر بورسی وجود ندارد، استخراج ارزش سهام یا ارزش شرکتهای غیر بورسی که عرضه آنها به صورت خصوصی و عمومی و خرد و یا عمده صورت میپذیرد. از جمله کاربردهای مهم فعالیت ارزشگذاری محسوب میشود.
4.ارزیابی رویدادها:یکی از استراتژیهای مورد استفاده برای رشد شرکتها و افزایش بهرهوری آنها، ادغام و تملک است. میزان ارزش شرکت مادر پس از ادغام در شرکت هدف یا تملیک آن از جمله مباحث مطرح در خدمات ارزشگذاری است. وقوع رویدادهای دیگری از جمله تجزیه سهام، فروش بخشی از شرکت یا تغییر در ساختار سرمایه شرکت، از جمله رویدادهایی است که با تغییر در ساختار جریانات نقدی شرکت، ارزش سهم آن را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
5.ارزیابی استراتژی شرکت:از آن جایی که هدف نهایی شرکتها، افزایش ثروت سهامداران است، ارزیابی تاثیر استراتژیهای شرکت بر قیمت سهام آن بسیار حایز اهمیت است. ارزشگذاری ابزاری است که با استفاده از آن میتوان تاثیر هر نوع تغییر در استراتژی شرکتهای تولیدی و یا خدماتی را ارزیابی نمود. استراتژیهای سرمایهگذاری در شرکتها میتوانند منبع خلق ارزش یا ایجاد همافزایی برای آنها باشندکه در نهایت بر ارزش افزوده ایجاد شده برای سهامداران اثرگذار است.
6.مدیریت فعال پرتفوی سهام و داراییها:ارزشگذاری از جمله ابزارهایی است که نقش مهمی در مدیریت پرتفوی برای سرمایهگذاران فعال ایفا میکند. آگاهی از ارزش ذاتی سهام موجود در پرتفوی معاملاتی و تنظیم استراتژیهای سرمایهگذاری بر اساس آن به سرمایهگذاران کمک خواهد کرد تا با مطالعه و انتخاب سهام مناسب و با قیمت پایینتر از ارزش ذاتی، بازدهی مناسبی را برای سبد خود ایجاد کنند. تحلیلگران بنیادی که به دنبال مدیریت فعال سبد خود هستند، با تکیه بر خصیصههایی نظیر چشمانداز رشد شرکت، عامل ریسک و جریانهای نقدی آتی بر اساس پیشبینیها، اقدام به سرمایهگذاری مینمایند.
7.وثیقه وامها:بانک و سایر وام دهندگان، متصدی عملیات ارزشگذاری دارایی جهت وثیقه وام میباشند. آنها به دنبال بدست آوردن ارزش بازار دارایی جهت برآورد میزان مبلغ وام با توجه به نسبت وام به ارزش میباشند. این نهادها با حصول اطمینان از اینکه داراییها دارای ارزش کافی به عنوان وثیقه میباشند، اقدام به دادن تسهیلات مینمایند.
8.حداقل قیمت در مناقصات یا شرکت در مزایده:زمانی که یک نهاد دولتی یا غیر دولتی اقدام به فروش بخشی از داراییهای مالی و یاغیر مالی خود به شکل مناقصه و مزایده میکند، آگاهی از ارزش بازاری آن به عنوان یک راهبر و راهنما برای فروش دارایی خود و ایجاد منفعت برای شرکت بسیار اهمیت دارد. ارزشگذاری روشمند راهی برای حفظ منافع آنها به شمار میرود.
9.ارائه شاخص ارزیابی عملکرد:یکی از اهداف ارزشگذاری شرکت بدست آوردن اطلاعاتی در خصوص فعالیت موسسات اقتصادی و عملکرد مدیران به عنوان یک شاخص میباشد. تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی به شکل طبقهبندی نسبتهای نقدینگی، عملیاتی، سودآوری و بازار نیزبه عنوان بخشی از فرآیند ارزشگذاری، میتواند منجر به آگاهی مدیران و سرمایهگذاران از عملکرد مدیریت و بخش مالی آن موسسه گردد.
10. خلق ارزش: پارادای مجدید مدیریت مالی با هدف خلق ارزش برای سهامداران شکل گرفته است. بدون شک برای خلق ارزش برای سهامداران آگاهی از ارزش و نحوه تغییرات آن برای ارزیابی تاثیر آن بر ثروت سهامدار بسار مهم است.خلق ارزش هدف اولیه هر کسبوکار میباشد خلق و ایجاد ارزش برای سهامدران به شکل افزایش ارزش ذاتی سهام و یا سود نقدی اتفاق خواهد افتاد که بدون شک ارزش را تحت تاثیرقرار خواهد داد. خلق ارزش این اطمینان را برای سهامدار بوجود خواهد آورد که شرکت در آینده برای انجام فعالیتهای خود دسترسی مناسبی به منابع مالی دارد.
رویکردهای ارزش گذاری
رویکردهای اصلی ارزشگذاری شرکتها و داراییها عبارتند از:
1.رویکرد دارایی:در رویکرد دارایی، ارزش شرکت با استفاده از به روز نمودن ترازنامه شرکت و یا بدست آوردن هزینۀ جایگزینی داراییهای شرکت، منهای میزان استهلاک فیزیکی واقتصادی آنها (در صورتی که قابل اندازهگیری باشد) بدست میآید. بیشترین استفاده از این رویکرد در ارزشگذاری با فرض تصفیه شرکت و خاتمه حیات آن است.
2.رویکرد بازار:در رویکرد بازار، ارزش شرکت با استفاده از مقایسه با ارزش دیگر شرکتهای مشابه در بازارهای متشکل و بورسها و یا معاملات صورت گرفته به صورت خصوصی تخمین زده میشود. در این رویکرد، با مقایسه میزان درآمد، جریان وجوه نقد و یا ارزش اسمی شرکت مورد ارزشگذاری با شرکتهای مشابه بورسی و یا غیربورسی، و با توجه به نسبت قیمت به عایدات آنها در بازار، میتوان به تخمینی از ارزش شرکت مورد نظر رسید.
3.رویکرد درآمدی:در رویکرد درآمدی، همانطور که از نام آن پیدا است، ارزش شرکت با استفاده از جریان نقدی درآمدهای مورد انتظار آتی شرکت و به عبارت بهتر، خالص جریان وجوه نقد آتی و تنزیل آنها به ارزش فعلی، محاسبه میگردد. این رویکرد متداولترین و قابل اعتمادترین رویکرد در ارزشگذاری شرکتهای فعال دراقتصاد است.
4. رویکرد مدلهای قیمتگذاری حق اختیار: در رویکرد اختیار حقیقی از این منظر به مسئله ارزش شرکت نگریسته میشود که هنگامی که یک شرکت این امکان را در اختیار دارد که تصمیمگیری در مورد فعالیتی که تأثیر به سزایی در ارزش شرکت دارد را به تأخیر بیندازد، میتوان این شرکت را همچون یک اوراق حق اختیار، ارزشگذاری نمود. به عنوان مثال حق اختیار توسعه و استخراج یک منبع طبیعی زیر زمینی، در حالتی که این امکان وجود داشته باشد که در آینده قیمت آن منبع طبیعی به میزان قابل ملاحظهای بالا رود، برای شرکت واجد ارزش است.