در سالهای اخیر رهبر انقلاب تاکیدات بسیاری بر اقتصاد داشته و سالهای متوالی را با عناوین اقتصادی نامگذاری کردهاند. از بین مجموعه وسیعی از مؤلفهها و واژگان، طرح مسألهی حماسهی اقتصادی از این جهت راهبردی و مهم است که به جمیع شعارها، پیامها، راهبردها و سیاستهای کلی اقتصادی قبلی ابلاغی از سوی رهبری، روح انقلابی و اسلامی دمید و ضامن حرکت، پویایی و شتاب آنها شد. حماسه برای ایران اسلامی، دلمشغولی روح و خلسهی شیرین در کنار امواج خوابآور آرزوها نیست. بلکه کشور نیازمند این است که حماسهها را در عرصههای مختلف زندگی برای اصناف و طبقات مختلف مردم تعریف کند. به طوریکه حماسهی اقتصادی یا علمی یک دانشجو، حماسهی اقتصادی یا اجتماعی یک زن خانهدار، حماسهی یک خانواده، یک سازمان یا یک شهر، را به شکل کاربردی در زندگی شخص معنا ببخشد.
اصل مطلب!!
ابتدا باید بکوشیم که یک چهارچوب مفهومی از مقولهی «حماسه» را ارائه دهیم. «حماسه» در لغت به معنی دلاوری، دلیری، صلابت، سختی و نوعی غلیان هیجانی است که در قوای شهویه و غضبیهی انسان شکل میگیرد و تداعیگر شجاعتها و قهرمانیهای مطبوع یک فرد، قوم یا ملت است.
شکی نیست که فطرت کمالجو و تعالیطلب انسان نمیتوانسته بدون حماسه باشد. در طول تاریخ و نزد هیچ قومی اینچنین نبوده که در حیات جمعی خود فارغ از حماسه بوده باشند. لذا میبینیم هر ملتی فهرستی از انواع حماسههای معروف و اشعار ماندگار تاریخی خود را دارد. و این نکته را نباید فراموش کنیم که مظروف ظرف واژگانی حماسه نیز -همانند اغلب واژگانِ دارای ظرفیت و گنجایشی که بتوانند عناصر و مؤلفههای فرهنگی و بینشی را در خود بگنجانند- برگرفته از مبادی فرهنگی پُرمغز و عمیق اسلامی، سیره و رفتار مؤسسان و مفسّران واقعی اندیشه و روح اسلامی و تاریخ مسلمانان و وقایعی که بهویژه بر شیعیان رفته، مظروف و محتوایی دیگر و متفاوت از نمونههای باستانی ایرانی یا رومی است. بهطوری که در منظومهی معرفتی اسلامی، واژهی حماسه بار مفهومی و معنی اصطلاحی و منحصربهفردی یافته که امروزه حتی کلید رمزگشایی بسیاری از رویکردها، شخصیتها، وقایع و سبکهای اجتماعی و سیاسی اسلامی- شیعی محسوب میشود. پس باید گفت که نقش مردم به عنوان اصلیترین سرمایهی نظام اسلامی، حیاتی بوده و هست. نظام در طول سالهای گذشته در عرصههای سیاسی توانسته است با استفاده از این ظرفیت، بسیاری از مسائل و مشکلات را حل کند. اما در عرصهی اقتصاد هنوز آنگونه که باید، از ظرفیت مردم برای تولید و رشد کشور استفاده نشده است. در صورتی که بتوان اقتصاد کشور را بر پایهی مشارکت حداکثری مردم شکل داد، از حیث مقابله با تهدیدها و اثرپذیری از آنها مقاوم خواهد شد.
یکی از اصلیترین مؤلفههای حماسه اقتصادی نگاه دورنزا و متمرکز بر زنجیرههای تولید میباشد. با تعاریف فوق کشور ایران از حیث بازار مصرف برای شکلگیری تولیدِ بصرفه و اقتصادی مطلوب بوده و از حیث منابع اولیهی تولیدی، غنی و سرشار از معادن و سرمایههای طبیعی است. لذا رونقدادن اقتصادی که چه از نظر منابع اولیه و چه از نظر بازار مصرف به خارج وابسته نباشد، امری شدنی و مطلوب است. ولی امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که در عصر جدید، اصلیترین عامل تعیینکننده در خلق ارزش اقتصادی، دانش است. دانش داراییای است که با مصرف بیشتر، رویش بیشتری را در پی دارد. لذا اگر اقتصاد کشوری بر پایهی دانش شکل گیرد (اقتصاد دانشبنیان) اولاً امکان رویش مستمر را دارد، ثانیاً پایدار و مستقل خواهد بود. بنابراین خود انقلاب اسلامی مکلّف به نوآوری و ابتکار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است. در این بین لازم است که یک تبیین و تعریف علمی ازاقتصاد و به معنای دقیق کلمه، اقتصاد مقاومتی که منجر به حماسه خواهد شد، ارائه شود. اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود.
۱- اقتصاد موازی: یعنی همانطور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند کمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این کارویژه ایجاد کند؛ یعنی ما در کشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم. این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهرهمندیم.
۲- اقتصاد ترمیمی: عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاومسازی»، «آسیبزدایی»، «خللگیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویکرد قبلی میگفتیم که فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند.
۳- اقتصاد دفاعی: این تعریف، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان، حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم که ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.
۴- اقتصاد الگو: اساساً اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاهمدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا کوتاهمدت میدانستند، این رویکرد چشماندازی کلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل میشود. اقتصادی که برای جهان اسلام الهامبخش و کارآمد بوده و زمینهساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یکی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسکپذیری و نوآوری میشود.
نباید فراموش کرد که اقتصاد مقاومتی فقط و فقط بر پایهی جهاد اقتصادی بنیان میشود و لاغیر. در این صورت است که عاملان اقتصادی نه بر پایهی نظام انگیزشی سرمایهداری که بر مبنای نظام انگیزش اسلام و منطق جهاد باید به تولید ارزش اقتصادی همت گمارند و در این صورت است که برکات آسمانها و زمین به روی جهادگر اقتصادی گشوده میشود. هدفی که در این اقتصاد مطرح می شود رسیدن به یک جامعه متعادل است که در آن عدالت شاخصه اصلی باشد. چنین اقتصادی عامل توسعه است، مثلاً یکی از عناصر مثبت در توسعه، علمی عمل کردن و نگاه عالمانه به جهان هستی است که در دین به آن توصیه شده است یا جمعی کار کردن از عوامل توسعه است که در دین آمده یا مواردی از قبیل تشویق به تحصیل علم ولو در نقاط دور دست نشان از توجه اسلام به پویایی اقتصاد دارد. آنچه که ابزار توسعه است در احکام دین بصورت نهادی وجود دارد. کافی است که جامعه ای درست شود که نسبت به عامل بودن به دین حساسیت داشته باشد و اهل کار و تلاش و زهد و قناعت و… باشد. منتهی چون به عدالت حساس است، رشدش همراه با توزیع عادلانه است. مثلاً جامعه دینی موظف به پرداخت خمس و زکات است. غالب مصرف خمس و زکات هم رفع فقر است و خود افراد هم این کار را می کنند. یعنی بدون دخالت دولت و یک بوروکراسی پیچیده شما می توانید فقرا را در جامعه تأمین مالی کنید. که وظیفه اساسی توسعه عبارت است از بررسی امکان رهایی اقتصادهای رو به توسعه از فقر. و نکته اصلیچنین میباشد که توسعه امری فراگیر در جامعه بوده و نمیتواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. به طوری که اگر رشد اقتصادی تنها به نفع اقلیت ثروتمندی اعم از داخلی یا خارجی باشد، نمیتوان آن را توسعه دانست. با همه این تفاسیر توسعه اقصادی پیامدهایی نظیر: ۱- افزایش سهم صنعت و کاهش سهم کشاورزی در تولید ملی، ۲- افزایش شمار شهرنشینان و کاهش جمعیت روستایی، ۳- افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه، ۴- افزایش اشتغال؛ را داراست. و بنظر می رسد اقتصاد اسلامی روش توسعه یافتگی را از طریق فقرزدایی دنبال کرده است.
ساختارهای جهانی از ابتدا برای تسهیل سلطهی کشورهای قلیل قدرتمند بر مناسبات جهانی و دیگر کشورها طراحی شدهاند. لذا وابسته کردن کشور به نظامهای جهانی این فرصت را به کشورهای غربی میدهد تا از ظرفیت این نهادها برای فشار بر کشور استفاده نمایند که ملت ایران نمونههایی از برخوردهای تبعیضآمیز این نهادها را در مسائل سیاسی از جمله انرژی هستهای، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و … تجربه کرده است. ولی اگر یک شیوهی زندگی را بر اساس سهگانهی «اعتماد بهنفس ملی، روحیهی جهادی، و پرهیز از لقمهی حرام» طراحی کرد، میتوان به کارآمدی آن امیدوار بود. توجه به معنویت دینی در این سهگانه نقشی اساسی ایفا میکند. البته طبیعی است که جنگ نظامی برای مردم ملموس و باورپذیرتر باشد، اما جنگ نرمافرازی اینگونه نیست. بنابراین وجود روحیهی جهادی منبعث از آموزههای دینی در آن سبک زندگی بسیار مهم و کلیدی است. که این مهم باید در تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی اقتصادی متناسب با انقلاب اسلامی پیگیری شود و ما باید نظام تعلیم و تربیت اقتصادی خاص خودمان را برای مقاومت اقتصادی و جهاد اقتصادی، تبیین و طراحی و سپس اجرا کنیم. حال سؤال مهم این است که چگونه میشود مباحث اقتصادی متناسب با ایران را در کشور محقق کرد و در این میان نقش دانشجویان به چه صورت خواهد بود؟
در یک دستهبندی ساده میتوان گفت که برای تحقق و پیادهسازی یک مفهوم تازه در کشور نیاز به دو دسته فعالیت وجود دارد. یکی در لایه نظری و گفتمانی آن مفهوم و دیگری در لایه پیگیری مسایل مرتبط با آن گفتمان در جامعه. توجه به هر کدام بدون توجه به دیگری ما را به هدف اصلی نخواهد رساند. در کشور ما یک آسیبی که مفاهیم جدید دچارش میشوند این است که تنها در لایه نظری و گفتمانی باقی مانده و نمیتوانند با مسایل واقعی کشور ارتباط برقرار کنند. در نتیجه تنها مصرف آنها در میان کتب و نوشتهها و جلسات بحث خواهد بود و هیچگاه به گفتمان غالب در کشور تبدیل نمیشود.
تحقق حماسه اقتصادی که نتیجهی اقتصاد مقاومتی است نیز به همین دودسته فعالیت نیازمند میباشد. یکسری فعالیتهای نظری نیاز است که باید توسط صاحبنظران و اساتید و دانشجویان درباره تبیین حدود و ثغور مفاهیم اقتصادی و بخصوص اقتصاد مقاومتی انجام شود تا هر روز بیشتر و بهتر این مفهوم روشن شود. اما دسته دیگر فعالیتها که نقش مهمی را خواهد داشت، پیگیری و مطالبه مسائل اقتصاد مقاومتی در جامعه است. همانطور که گفته شد این نوع فعالیتها مکمل بخش اول فعالیتها بوده و اگر نباشد، نمیتوان به تحقق حماسه اقتصادی در جامعه امید داشت. پس در نهایت باید گفت که دانشجویان در هر دو دسته فعالیتهای مورد نیاز میتوانند فعال باشند. و از فرماندهی هوشمند و متمرکزی برای هدایت فعالیتهای خود در این حوزه استفاده کنند. مراکزی چون شورای عالی امنیت ملی که در این موضوع ورود خوبی داشتهاند، نیز بایستی بیش از پیش با عنایت به مسائل فوق در پی کمک گرفتن از نیروهای پویا و چابک باشند.
نیروهایی از جنس کسانی که حماسه جهاد سازندگی را رغم زدند. حماسهای اقتصادی که در دههی اول انقلاب متولد شد، آن هم با شعار همه با هم. همهی اقشار بهگرمی دست امام را فشردند و راهیِ روستاها و مناطق محروم شدند تا اقتضای آن روز انقلاب را که رفع محرومیتها و خرابیهای مانده از طاغوت بود، برآورده سازند. حالا اما در پی مطالبهی رهبر انقلاب مبنی بر تقویت روحیهی جهادی و ایثارگری در میان تودهی مردم، زمینهی خلق حماسههایی حتی بزرگتر فراهم آمده و زمان آن رسیده که همه با هم و متکی بر توانایی دانشجویان و متخصصان، مسیر طولانی اما روشن و رو به آینده را در جهاد اقتصادی بپیمایند و دوباره حماسههایی درخور الگوگیری کشورهای دیگر خلق کنند. حماسه ای از جنس کربلا.
ولی یک نکته ناب در حماسه کربلا بود که نباید فراموش گردد. و آن این است که در کربلا دعوا بر سر تعیین اهم و مهمها بود. حسین بن علی (ع) در یک فصل بسیار حساس تاریخ اسلام، وظیفه اصلی را از وظایف گوناگون و دارای مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند.
پس باید دانشجویان با داشتن چنین الگویی، چهر نکته اساسی را فراموش نکنند:
۱- الویتگذاری برای انجام کارها و ترک حاشیهها
۲- پیگیری تخصصی مسائل نظام: بخش عمدهای از مسائل مربوط به اقتصاد مقاومتی بیش از آن که اقتصادی و حتی تخصصی باشد، گفتمانی و از جنس وجود ضعفها در سیستم است که باید به مقابله با آن پرداخت.
۳- گره زدن جنگی که بود با جنگی که هست
۴- احساس مسؤلیت برای پاسخگویی به نیازهای انقلاب: اولین گام در جنگ ارادهها احساس مسؤلیت است. هم مسؤلیتهای فردی، هم مسؤلیتهای اجتماعی و تشکیلاتی.
در آخر میتوان گفت که ارزشگذاری و ارج نهادن به جایگاه والای دانشگاه و بزرگداشت مقام دانشجو همواره از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده است که رابطه تنگاتنگ آن با آرمان های نظام مقدس جمهوری اسلامی پیوندی ناگسستنی را در این میان رقم زده است. و هماکنون هستهها و تشکلها و جنبشهای متعددی در میان جوانان و نهادهای نخبهپرور آنها نزج گرفته و در حال گسترش است. وجود انبوه مخترعین و مبتکرین و مؤسسات فناور و دانشبنیان، جهش عمیقی را در عرصهی سختافزاریِ پیشرفت اقتصادی نوید میدهد، ارادهها و عزمهای انباشتشونده و جنبشهای در حال ظهوری در عرصهی نرمافزاری و مدیریت توسعه و پیشرفت نیز در حال تبلور است و همین که به همگرایی و بلوغ لازم برسد، به مثابهی موتورهای مردمی جهاد اقتصادی، دست به حماسهآفرینیهای مکرر و عمیق و گسترده در عرصهی پیشرفت خواهد زد. و بار دیگری ضعفها و ترسها و تردیدها را شکست داده و دوباره به پیمودن یک شبهی مسیر صدساله بینجامد.
یادداشت اختصاصی پایگاه خبری دانشجویان قزوین “کیوسنا”