پایگاه خبری تحلیلی “ثروت”- علاء میرمحمدصادقی(نایبرئیس اتاق تهران)- حدود سه ماه از شروع مرحله دوم هدفمندی یارانهها میگذرد و در این مدت، تحولات چندانی هم در حوزه تولید رخ نداده است. حالا که زمان زیادی از اجرای این برنامه مهم اقتصادی در کشور گذشته، بعید است که کارشناس یا اقتصاددانی مخالف این موضوع باشد که شیوه پیشین اجرای هدفمندی یارانهها در مرحله اول، نادرست بود. البته این مساله را میتوان پذیرفت که در تمامی کشورها برای خدمترسانی به مردم، کمکهای نقدی یا غیرنقدی در برنامهها قرار میگیرد. روش معمول هم مبتنیبر این است که یکسری حمایتها برای افرادی با سنین بالا یا کودکان با شرایط خاص صورت میگیرد. این روش حمایتی که عمدتا مختص بخش کوچکی از جامعه نیازمندان است با روش حمایتی به کار گرفته شده در مرحله اول هدفمندی یارانهها، تفاوت اساسی دارد؛ یعنی به کل جامعه کمک نقدی تعلق گرفت به این بهانه که همه برابر هستند. این نگاه اشتباه است. ضمن اینکه برای اقشار جامعه این توجیه را به همراه دارد که باید از مساعدت نقدی دولت برخوردار شوند چراکه حق آنهاست. کما اینکه در اثنای ثبتنام برای دریافت یارانه نقدی در مرحله دوم هدفمندی یارانهها، برخی از مردم با وجود توانمندی و نیاز نداشتن به یارانه نقدی، با این استدلال ثبتنام کردند که «پول مملکت است چرا نگیریم؟!»
در واقع با این مکانیسم علاوهبر تحمیل هزینه زیاد طرح هدفمندی به اقتصاد کشور، بخش بزرگی از جامعه به کار نکردن و پول گرفتن عادت کردند. این شیوه خدماترسانی حتی با الگوهای پیشین مردم ایران نیز همخوانی نداشت. چه، از قدیمالایام، کمک افراد خیر به نیازمندان، منوط به این بود که آنها «شاغل» باشند. به عبارتی هم به فرد کمک میکردند و هم وی را به کار وامیداشتند. با این مصداق ساده درمییابیم که کمک بلاعوض به صورت فعلی یعنی پرداخت نقدی یارانه صحیح نبوده و نیست. اگر قرار است به فقرا کمک کنیم باید سازمانهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد را تقویت کنیم. اگر این حوزهها تقویت شده و افراد تحت پوشش این نهادها حمایت بیشتری شوند، قطعا منظور از حمایت قشر ضعیف جامعه برآورده میشود.
این در حالی است که خیلیها معتقدند اگر امروز در روش پرداختهای نقدی تجدید نظر شود به نفع مردم و کشور است. اما مسوولان میگویند کاری است که شده و دولت معتقد است نمیتواند از این تعهد برگردد. البته دولت متوسل به مردم شد تا از دریافت یارانه انصراف دهند که نتیجه آن چندان جالب نبود.
اما گذشته از بحث پرداخت نقدی یارانه، این سوال مطرح است که هدفمندی با تولید چه کرد و برایبرون رفت از فضای موجود چه باید کرد؟ در حالحاضر بنگاههای تولیدی با مشکلات فراوانی مواجهند. بخش زیادی از صنایع و بنگاهها نیز که هماکنون در حال فعالیت هستند به جز گرانی انرژی و مشکلات جاری در تامین مواد اولیه با کمبود نقدینگی نیز دست به گریبانند. از همین رو دولت باید هیاتی متشکل از اتاق بازرگانی، وزارتخانهها و بانک مرکزی تشکیل دهد تا یک به یک صنایع مورد بررسی قرار گیرند تا میزان نقدینگی مورد نیاز این واحدها بررسی و تصویب شود.
به یاد دارم پس از پیروزی انقلاب با همراهی بزرگان نظام، صنایع کشور رونق گرفت. در آن زمان صنایع کشور با مشکلات زیادی دست به گریبان بودند. بعضا مدیران برخی بنگاهها از کشور خارج شده بودند یا حتی از جانب طیف انقلابی کارکنان کارخانهها مورد پذیرش قرار نمیگرفتند یا اینکه مواد اولیه و امکانات کافی برای خط تولید صنایع فراهم نبود.
در آن زمان هیاتی تشکیل شد که بنده نیز عضو آن بودم. یک به یک کارخانهها بررسی و کمکها فراهم شدند. آن زمان مرحوم دکتر مولوی رئیس کل بانک مرکزی بود و در این مسیر ما را بسیار همراهی کرد و درنهایت همه کارخانهها مشغول کار شدند و خوشبختانه بعد از آن وامها وصول شد. درحالحاضر وضعیت با آن زمان فرقی نمیکند. کارخانهها مواد اولیه ندارند یا عموما حقوق کارگران آنها چند ماه عقب افتاده است. حتی بدهی به فروشندههای انرژی نظیر اداره برق و آب موجب شد از این منابع محروم شوند و برق و آب آنها قطع شود. اگر دولت دلسوز صنایع است باید هیاتی تشکیل دهد تا به این وضعیت رسیدگی کند و منابع حاصل از آزادسازی قیمت حاملهای انرژی به کارخانهها برسد. این در حالی است که مسئولان دولتی و بانکمرکزی مطمئن باشند تولیدکننده واقعی این تسهیلات را بازمیگرداند، چنانکه در گذشته نیز این موضوع ثابت کردند.